مقدمه
انسان، شاهکار آفرینش و گل سرسبد آفریدگان خدا است که خداوند از روح خود در او دمیده است: «فاذا سویته و نفخت فیه من روحی» (ص: 72) و به همین دلیل، شایستگی آن را یافت که مسجود فرشتگان گردد: «فسجد الملائکة کلهم اجمعون.» (حجر: 30) همانگونه که هیچ مخلوقی بیهدف آفریده نشده، انسان نیز بیهوده به این جهان پا نگذاشته است: «افحسبتم انما خلقناکم عبثاً.»(مؤمنون: 115) خداوند در آفرینش انسان اهدافی همچون رسیدن به مقام عبودیت، تکامل انسانی و رحمت بیپایان الهی را در نظر گرفته است. با این حال، در این سیر تکاملی و حرکت او به سوی عبودیت، موانعی وجود دارد که باید با آزمایشهای گوناگون، دست و پنجه نرم کند تا از آنها سرافراز بیرون آید و به مقامی برسد که شایسته آن است.
آزمایش انسان گاهی به وسیله نعمتهاست که آن را “بلاء حسن” میگویند و گاهی به وسیله مصیبتها و مجاورتهاست که به آن “بلاء سیء” گفته میشود، چنانکه درباره بنیاسرائیل میخوانیم: “آنها را به وسیله نعمتها و مصائب آزمودیم”.
آزمایش الهی در واقع همان پرورش و تربیت است. این، قانون كلی و سنت دائمی پروردگار است. امتحان خداوند به كار باغبانی پر تجربه تشبیه شده است كه دانههای مستعد را در سرزمینهای آماده میپاشد.
این دانهها با استفاده از مواهب طبیعی شروع به رشد میكنند تا شاخه گلی زیبا یا درختی تنومند و پر ثمر بار آید كه بتواند به حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد و این است آزمایش الهی. امیرالمومنین(ع) در بیان فلسفه امتحانات الهی میفرماید: گر چه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاهتر است، ولی آنها را امتحان میكند تا كارهای خوب و بد كه معیار پاداش و كیفر است از آنها ظاهر گردد». در واقع صفات درونی انسان به تنهایی نمیتواند معیاری برای ثواب و عقاب باشد، مگر زمانی كه در اعمال انسان خودنمایی كند.
خدا بندگان را میآزماید تا آنچه را كه در «درون» دارند در «عمل» آشكار كنند؛ استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و كیفر او گردند. در این نگرش الهی، اگر آزمایش الهی نبود، این استعدادها شكوفا نمیشد. بنابراین، آزمایش خداوند عمومیت دارد اگرچه برای بعضی مشكل و برای بعضی آسان است.قرآن به نمونههایی از امتحان خداوند در مورد بعضی پیامبران نیز اشاره میكند:«هنگامی كه یكی از پیروان سلیمان، تخت بلقیس را در كمتر از یك چشم به هم زدن از راه دور برای او حاضر كرد، سلیمان گفت: این لطف خدا است برای اینكه مرا امتحان كند آیا شكرگزاری میكنم یا كفران؟. خداوند حتی فراتر رفته و میگوید: «و نبلوكم بالشر والخیر».
بنابراین، مواردی كه در آیه نام برده شده است، جنبه انحصاری ندارند، هر چند نمونههایی روشن از آزمایشهای الهی است. مردم در برابر آزمایشهای الهی به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی كه از عهده امتحانات بر میآیند و گروهی كه به توفیق دست نمییابند.
بیان مساله
در آیات قرآن با تعابیر مختلفی همچون: ابتلاء، امتحان، تمحیص، اختبار و فتنه، از سنت آزمایش سخن به میان آمده است. محص و فتنه دراصل به معنای پاك و خالص كردن طلا می باشد، كه طلا را در آتش سوزان قرار می دهند تا مواد زائدش از بین رفته و خالص و ناب گردد. واژه های دیگر مانند: ابتلاء، اختبار و امتحان نیز در معنایی نزدیك به معنای یادشده استعمال شده اند. ماده محص و فتنه، پس از استعمال در معنای لغوی یاد شده، در امتحان انسان استعمال شده اند؛ بدین معنا كه انسان در بوته آزمایش قرار می گیرد تا خبث باطنی افراد منافق ظاهر شود و فضیلت و صفات پسندیده اشخاص من بروز نماید.
این معنای اصطلاحی در روایات معصومین(ع) نیز مورد توجه قرار گرفته است. از حضرت رضا(ع) در ذیل آیه اول سوره مباركه عنكبوت، نقل شده است كه حضرت فرمودند: امتحان می شوند همان گونه كه طلا در كوره، آزمایش می شود. سپس فرمود: خالص و پاك می شوند همچنان كه آتش، ناخالصی های طلا را از بین می برد و آن را خالص و ناب می گرداند.(كافی/۲/۱۹۶)
امتحانات خداوند در چهرههای گوناگون به سراغ انسان میآید. گروهی در محیطهایی قرار میگیرند که از هر نظر آلوده است، وسوسههای فساد از هر طرف آنها را احاطه میکند. گروهی در فشار محرومیتها قرار میگیرند و گروهی دیگر بر عکس غرق در نعمت میشوند و امکانات مادی از هر نظر در اختیارشان قرار میگیرد. در اغلب موارد، آزمایش به نعمتها سنگینتر از آزمایش به سختیهاست؛ زیرا شکرگذاری از نعمت اغلب دشوارتر است اگر انسان در به جای آوردن حق نعمت بکوشد خداوند بر نعمت خود نسبت به چنین فردی میافزاید؛ برعکس ناسپاسی در مقابل نعمت عواقب وخیمی به دنبال میآورد.
ای بسا انسانهایی که وقتی به نعمت و رفاه میرسند، چون حیوان گرسنهای به علفزارها حملهور میشوند و دیگر نمیفهمند چه میکنند. یعنی حالت رفاهزدگی آنها را میرباید و سبب میشود که حد و مرزها نادیده انگاشته گردد و زیر پا گذاشته شود. برای مثال در زمان رسولالله (ص) آزمایش در برابر سختی بود ولی در زمان امام علی (ع) در مقابل “رفاهزدگی”. پس از پیامبر (ص)، خلفا اولین اقدامشان لشکرکشی به کشورهای همسایه و گسترش فتوحات بود و بر اساس این فتوحات، مسلمانان در برابر انبوه نعمتها قرار گرفته و غرق نعمتها گشتند. انسانی که سالیانی را در حال عبادت و ریاضت بود و به شیوه متقین میزیست یک مرتبه خود را در برابر انبوهی از نعمتها و برکات دیده و رفاهزدگی شروع شد و همان انسان شیوه عیاشان و خوشگذرانها را در پیش گرفت.
اما سوالی که اینجا پیش میآید این است که خداوند به چه چیز بندگان را میآزماید؟ که جواب آن به نحو اجمالی گذشت و به نحو تفصیل باید دانست که حقیقت و ماهیت افراد و استعدادات بالقوه که مکنون در ذات بشری است، مختلف است چنانکه حق تعالی میفرماید: “وقد خلقکم اطوارا” یعنی “همانا خلق کرد شما را به انواع مختلف” لهذا امتحانات با ممتحن سنخیت دارد الزاما.یكی از سؤالاتی كه درباره آزمایش به ذهن آدمی می آید، این است كه آزمایش انسان ها توسط خداوند، چه سودی برای خداوند دارد. مگر خداوند متعال از حال و آینده ما آگاه نیست؟ مگر نمی داند با قرار گرفتن در بوته آزمایش، راه حق یا باطل، سعادت یا شقاوت را انتخاب می كنیم پس او قادر است كه هركس را بدون امتحان به همان مرتبه ای كه با آزمایش مستحق آن می شود برساند. اگر خداوند به همه چیز احاطه دارد و غیب آسمان و زمین را به خوبی می داند، چرا بندگان خویش را امتحان می كند مگر چیزی بر او مخفی است تا به وسیله امتحان آشكار شود؟!
در پاسخ به این سؤال مهم باید گفت آزمایش الهی ریشه در پرورش و تربیت آدمی دارد. این سنت كلی و دائمی پروردگار، برای شكوفا كردن استعدادهای نهفته و در نتیجه پرورش دادن بندگان می باشد؛ همان گونه كه فولاد را برای استحكام بیشتر در كوره می گذارند تا آبدیده شود، انسان نیز تنها در كوره حوادث و مشكلات است كه از زشتی ها پاك می شود و مسیر رشد و كمال را می پیماید.
قرآن مجید نیز به این حقیقت تصریح نموده و فرموده: او آنچه را شما در سینه دارید می آزماید تا دلهای شما كاملاً خالص گردد.(آل عمران/ ۱۵۲) و در جای دیگر فرمود: ?اینها همه به خاطر آن است كه خداوند می خواهد ناپاك را از پاك جدا سازد. (انفال/ ۳۷)
حضرت علی(ع) در زمینه فلسفه امتحانات الهی می فرماید: و ان كان سبحانه اعلم بهم من انفسهم و لكن لتظهر الافعال التی بها یستحق الثواب و العقاب؛ گرچه خداوند به روحیات بندگانش، از خودشان آگاهتر است، ولی آنها را امتحان می كند تا كارهای خوب و بد كه معیار پاداش و كیفر است، از آنها بروز كرده و ظاهر گردد.
به بیان دیگر، صفات درونی انسان به تنهائی نمی تواند معیاری برای ثواب و عقاب گردد، مگر آن زمانی كه در لابلای افعال انسان خودنمائی كند. خداوند بندگان را می آزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشكار كنند و استعدادهای خود را به فعلیت برسانند و مستحق پاداش و كیفر او گردند. امتحان خدا برای آن است كه كارهایی كه معرف روحیات و كمالات اوست و با آنها پاداش یا كیفر داده می شوند، ظاهر شود.
بعضی از افرادی كه از فلسفه آزمایش بی اطلاع هستند و نتایج مثبت امتحان را درك نمی كنند و می پندارند كه دنیا جای خوشگذرانی و عشرت است، و فقط برای فعالیت و تلاش و كسب و كار و ثروت اندوزی آفریده شده اند و نباید گرفتار رنجها و سختی ها بشوند، گمان می كنند كه سنت آزمایش وامتحان الهی، نوعی ظلم و ستم در حق بندگان است در حالی كه خداوند عادل مطلق است و در حق كسی ستم روا نمی دارد وبا توجه به آنچه درباره فلسفه آزمایش بیان شد، دانسته می شود كه این عمل، عین عدالت و همسو با هدف خلقت انسان می باشد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
از آنجا كه نظام حیات در جهان هستی، نظام تكامل و پرورش است و همه موجودات زنده مسیر تكامل را می پیمایند، پس تمامی مردم باید آزمایش شوند تا استعداد خود را شكوفا سازند. از ضعیف ترین انسان ها گرفته تا ستمكارترین و دیكتاتورترین جنایت كاران، از كوچك ترین افراد دلسوز به حال جامعه تا پیامبران واولیاء كه بزرگ ترین مربیان بشریتند، همه و همه باید به تناسب شخصیت خود مورد آزمایش قرار گیرند تا هر كس در روند حركت خویش، به تكامل برسد. آری پیامبران و اولیاء بزرگی چون: ابراهیم(ع)، موسی(ع)، محمد(ص)، علی(ع) و حسین(ع) در پرتو آزمایشات الهی به تكامل رسیدند. و نمرودها، فرعون ها، یزیدها و حجاج ها نیز از مرتبه انسانیت سقوط كردند و به پست ترین درجات رسیدند. قرآن كریم به عمومیت امتحان نسبت به انسان ها اشاره كرده و می فرماید:
آیا مردم گمان كردند همین اندازه كه اظهار ایمان كنند به حال خود رها می شوند وآزمایش نخواهند شد؟ (عنكبوت /۲) خطاب آیه شریفه و به ویژه كلمه مردم عمومیت امتحان را می رساند؛ بنابراین افراد قوی و ضعیف، توانا وناتوان، حاكم و محكوم، فرمانده و فرمانبردار، ستمگر و ستمكش، فقیر و غنی، مستمند و ثروتمند، عالم و جاهل، عادل و فاسق، همگی در معرض آزمایش قرار می گیرند. قرآن كریم در جای دیگر می فرماید: ?ما انسان را از نطفه ای آمیخته بیافریدیم تا آنها را امتحان كنیم. (انسان/۲)
در این آیه نیز مانند آیه سابق كلمه انسان شامل تمام انسان ها می شود و از آن، عمومیت فهمیده می شود و امتحان را مختص گروهی خاص نمی داند.
علاوه بر آیات ذكر شده، آیات و روایات بسیار دیگری نیز در موضوع آزمایش مردم آمده است كه بیانگر عمومیت این سنت الهی است. از جمله امام صادق(ع) فرمودند: لابدللناس ان یمحصوا، لابد للناس ان یغربلوا؛ به ناچار تمامی مردم باید امتحان شوند، به ناچار تمام مردم باید غربال شوند.
اهداف تحقیق
هدف از تحقیق حاضر بررسی سنت آزمایش الهی و نتایج آن از دیدگاه قرآن است.
سوالات تحقیق:
آزمایش الهی چیست؟
اسباب آزمایش الهی چیست؟
دفعات امتحان و بلا چگونه است؟
انواع آزمایش از دیدگاه قرآن چیست؟
رمز موفقیت در امتحان چیست؟
آزمایش چه آثار سازنده ای دارد؟
نظرات شما عزیزان: