داستان کوتاه انگلیسی پسر بچه
دانلود برنامه ها، نرم افزارها، فایل فلش، رام اندرویدی، پایان نامه، مقالات علمی دانشگاهی، مقالات ترجمه شده
داستان کوتاه انگلیسی پسر بچه
شنبه 20 آذر 1395 ساعت 3:25 | نوشته ‌شده به دست بارانستار | ( )

 

A Little Boy

A little boy went into a drug store, reached for a soda carton and pulled it over to the telephone. He climbed onto the carton so that he could reach the buttons on the phone and proceeded to punch in seven digits. The store-owner observed and listened to the conversation: The boy asked, "Lady, Can you give me the job of cutting your lawn? The woman replied, "I already have someone to cut my lawn."

پسر بچه

پسر کوچکی وارد داروخانه شد، کارتن جوش شیرنی را پیدا کرد به سمت تلفن هل داد. روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی. مسئول دارو خانه توجهش به پسرک جلب شد و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید،" خانم، امکان دارد (می توانید) کوتاه کردن چمن ها را به من بسپارید؟" زن پاسخ داد، من قبلا این کار را به کسی سپرده ام."


"Lady, I will cut your lawn for half the price of the person who cuts your lawn now" replied boy. The woman responded that she was very satisfied with the person who was presently cutting her lawn. The little boy found more   and offered, "Lady, I'll even sweep your curb and your sidewalk, so on Sunday you will have the prettiest lawn in all of Palm Beach, Florida." Again the woman answered in the negative.

پسرک گفت:"خانم، من این کار را با نصف قیمت شخصی که الان چمن هایتان را کوتاه میکند، انجام خواهم داد". زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد،" خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم، بنابراین شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر پالم بیچِ فلوریدا خواهید داشت." مجددا زن پاسخش منفی بود".


With a smile on his face, the little boy replaced the receiver. The store-owner, who was listening to all, walked over to the boy and said, "Son... I like your attitude; I like that positive spirit and would like to offer you a job." The little boy replied, "No thanks, I was just checking my performance with the job I already have. I  am the one who is working for that lady, I was talking to!"

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مسئول داروخانه که به صحبت های او گوش می داد به سمتش رفت و گفت: "پسر...از رفتارت خوشم میاد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری بهت پیششنهاد بدم".  پسر جوان جواب داد،" نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم رو در کاری که گرفتم می سنجیدم، من همون کسی هستم که برای خانومی که داشتم با اون صحبت میکردم، کار می کنه".


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: آموزش زبان


 
موضوعات
نویسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان فروشگاه ساینس فایل و آدرس scincefile.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 2832
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1