The Tortoise and the Hareداستان کوتاه انگلیسی
دانلود برنامه ها، نرم افزارها، فایل فلش، رام اندرویدی، پایان نامه، مقالات علمی دانشگاهی، مقالات ترجمه شده
The Tortoise and the Hareداستان کوتاه انگلیسی
شنبه 20 آذر 1395 ساعت 3:2 | نوشته ‌شده به دست بارانستار | ( )

 

The Tortoise and the Hare

A speedy hare lived in the woods. She was always bragging to the other animals about how fast she could run. The animals grew tired of listening to the hare. So one day, the tortoise walked slowly up to her and challenged her to a race. The hare howled with laughter.  Race you? I can run circles around you!” the hare said. But the tortoise didn’t budge. “OK, Tortoise. You want a race? You’ve got it! This will be a piece of cake.”

لاک‌پشت و خرگوش

خرگوشی چابک در جنگل زندگی می‌کرد. او همیشه درباره سرعت دویدنش برای حیوانات دیگر لاف می‌زد. حیوانات از گوش دادن به حرف‌های خرگوش خسته شده بودند. به همین خاطر روزی لاک‌پشت آرام‌آرام پیش او رفت و او را به مسابقه دعوت کرد. خرگوش با خنده‌ای فریاد زد. خرگوش گفت: « مسابقه با تو؟ من تو رو به‌راحتی می‌برم!» اما نظر لاک‌پشت عوض نشد. «باشه لاک‌پشته. پس تو می خوای مسابقه بدی؟ باشه قبوله. این واسه من مثه آب خوردنه.»

The animals gathered to watch the big race. A whistle blew, and they were off. The hare sprinted down the road while the tortoise crawled away from the starting line. The hare ran for a while and looked back. She could barely see the tortoise on the path behind her. Certain she’d win the race, the hare decided to rest under a shady tree.

حیوانات برای تماشای مسابقه بزرگ جمع شدند. سوتی زدند و آن‌ها مسابقه را شروع کردند. خرگوش مسیر را با حداکثر سرعت می‌دوید درحالی‌که لاک‌پشت به‌ کندی از خط شروع مسابقه دور می‌شد. خرگوش مدتی دوید و به عقب نگاه کرد. او دیگر نمی‌توانست لاک‌پشت را پشت سرش در مسیر ببیند. خرگوش که از برنده شدن خود مطمئن بود تصمیم گرفت در سایه‌ی یک درخت کمی استراحت کند.


The tortoise came plodding down the road at his usual slow pace. He saw the hare, which had fallen asleep against a tree trunk. The tortoise crawled right on by. The hare woke up and stretched her legs. She looked down the path and saw no sign of the tortoise. “I might as well go win this race,” she thought.

لاک‌پشت با سرعت همیشگی‌اش آهسته‌آهسته از راه رسید. او خرگوش را دید که کنار تنه‌ی درختی به خواب رفته است. لاک‌پشت درست از کنارش رد شد. خرگوش از خواب بیدار شد و پاهایش را کش‌وقوسی داد. مسیر را نگاه کرد و اثری از لاک‌پشت ندید. با خودش فکر کرد «من باید برم و این مسابقه رو هم برنده بشم.»


As the hare rounded the last curve, she was shocked by what she saw. The tortoise was crossing the finish line! The tortoise had won the race! The confused hare crossed the finish line. “Wow, Tortoise,” the hare said, “I really thought there was no way you could beat me.” The tortoise smiled. “I know. That’s why I won.”


وقتی خرگوش آخرین پیچ را رد کرد، ازآنچه می‌دید تعجب کرد. لاک‌پشت داشت از خط پایان رد می‌شد! لاک‌پشت مسابقه را برد! خرگوش سردرگم از خط پایان رد شد. خرگوش گفت: «وای لاک‌پشت، من واقعاً فکر نمی‌کردم راهی وجود داشته باشه که تو بتونی منو ببری.» لاک‌پشت لبخندی زد و گفت: «می دونم. واسه همین بود که من برنده شدم.»

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: آموزش زبان


 
موضوعات
نویسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان فروشگاه ساینس فایل و آدرس scincefile.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 2832
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1